ﭼﻴـﺰﻱ ﺷﺒﻴـﻪ ﻣـﻌﺠﺰﻩ ﺍﺳـﺖ
ﮐـﻪ ﺷـﺐ هایم ﺑـﻪ ﺧﻴـﺮ ﻣــی ﮔﺬﺭند
ﺑــﻲ ﺁﻧﮑﻪ ﮐﺴـی ﺷـﺐ ﺑﺨﻴـﺮ ﺑﮕﻮﻳـﺪ
.
.
.
با یک عالمه فاصلـــه از خودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند
.
.
.
سفر از چشمهای تو محال بود که ممکن شد مرگ که دیگر محال نیست
.
.
.
هیچ چیز بیشتر و بدتر از این مغز استخوان آدمو نمی سوزونه
که اطرافیانت بهت بگن که اگه دوستت داشت نمیرفت
.
.
.
به من حق بده
که میل به خوردن نداشته باشم
این بغضها که
تو به خورد من میدهی
سیر سیرم میکند
.
.
.
قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود
.
.
.
وقتی چاره ای نمی ماند!
وقتی فقط میتوانی بگویی
هرچه بادا باد حتی اگر دل کوه هم داشته باشی
گریه ات میگیرد
.
.
شهر شاهد مرگ شعر شد
وقتی نیامدی شاعرانگی ام شکست
.
.
.
حس چوب های مصنوعی شومینه رو دارم
میسوزم و تمام نمی شوم.
.
.
.
چه شغل عجیبی !
شروع هفته تو را میبینم
باقی هفته به خاموش کردن خود در اتاقم مشغولم
.
.
.
قـلـبــم بـوی کـافــور می دهـد !
شـب بـه شـب در آن مـرده شـورهـا آرزویـی را غسـل می دهـنـد و کفـن می کنـنـد
.
.
.
بودنت رو به تلخی می کشد
نبودنت اما رو به مرگ شاید
یاد حرف مادر بزرگ می افتم
می دونم تلخه ! اما باید مثل دوا بخوریش
.
.
.
شب عشق است و هر کس دست یار خویش می بوسد
غریبم ، بی کسم ، من دست غم ، غم دست من بوسد
.
.
.
غمگینم
مثل مرده ای که تـــوان تـــسلی دادن
به بازماندگانش را نـدارد
.
.
.
مرگ انسان زمانی ست که
نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن
.
.
.
خواب دیدم دوباره با همیم
از خنده بیدار شدم و دیوانه وار به اطراف نگریستم
چشمانم پر از اشک شد
.
.
.
بـی تو تنهـاییـم را پک می زنم
تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد
و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم
.
.
.
من که در این جمع گذشتم از هر چه آرزوست
دست غم دیگر چه میخواهد از تن تنهای من
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: متن ها ، sms های عاشقونه ، ،
برچسبها: